جدول جو
جدول جو

معنی پا چمر - جستجوی لغت در جدول جو

پا چمر
صدای پا
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاک چهر
تصویر پاک چهر
زیبا، خوش صورت، پاکیزه رو، دارای چهرۀ پاک و روشن
فرهنگ فارسی عمید
(مِ)
ژرژ. نویسندۀ بیزانسی. مولد بسال 1242م. (639هجری قمری) در نیسه و وفات در سنۀ 1310م. (709 هجری قمری). کتاب تاریخ او با صراحت و تحقیق حوادثی را که میان سالهای 1261 و 1308م. (659 و 707 هجری قمری) رخ داده شامل است و علاوه بر این آثار دیگر و اشعاری نیز دارد. وی یکی از رجال بزرگ قرن 13 میلادی بیزانطیه است
لغت نامه دهخدا
(مِ)
قصبه ای به اتازونی در کشور ماساچوست بر ساحل رود شیکوپ دارای 6200 تن سکنه
سرزمینی در اقیانوسیه که در 1821م. توسط کشتی رانی موسوم به پالمر کشف شد
لغت نامه دهخدا
(مِ)
ژرژ از دوستداران بشر و از ارباب صنایع انگلستان. مولد لنگسوتون بسال 1818و وفات در 1897م. به ریدینگ (1233 الی 1314 هجری قمری). در سال 1841 وی به اتفاق هونلی کارخانه ای برای بیسکویت سازی تأسیس کرد و از سال 1878 تا 1885م. نمایندۀ حزب آزادیخواه ریدینگ در مجلس عوام انگلستان بودو در شهر ریدینگ انواع مؤسسات خیریه بنیاد نهاد
لغت نامه دهخدا
تصویری از پا چال
تصویر پا چال
گودال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر ثمر
تصویر پر ثمر
پر بار که بار و میوه بسیار دارد پرمیوه، پرفایده پرنتیجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک چهر
تصویر پاک چهر
روی پاک چهره پاک چهرنیک، دارای چهره پاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر عمر
تصویر پر عمر
سالمند که عمر بسیار کرده باشد که زندگانی دراز کند مقابل کم عمر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لا چار
تصویر لا چار
ناچار ناگزیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پا چین
تصویر پا چین
تنکه زنانه که سرپای آنرا چین داده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پا دیر
تصویر پا دیر
شمع زدن به دیوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پا دار
تصویر پا دار
توانگر، بااعتبار، معتبر
فرهنگ لغت هوشیار
داهله کا، دو چوب شاخک دار که پا بر آن نهاده و راه روند، وسیله ای در.، چوبی که برای استحکام بیل به محل اتصال دسته ی آن فرو می کنند
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی که یک بار به وسیله گوسفندان مورد چرا قرار گرفته و
فرهنگ گویش مازندرانی
مرحله ی دوم چرا، چرای دوم در یک مرتع
فرهنگ گویش مازندرانی
مرحله ی دوم چرا، چراگاهی که پس از چریدن گاو، گوسفند آن را
فرهنگ گویش مازندرانی
پادوی کدخدا جهت فرمان بردن و ارتباط رعایا
فرهنگ گویش مازندرانی
استراحت کوتاه به هنگام کار یا راه رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
بی صدا خاموش
فرهنگ گویش مازندرانی
تفاله به خصوص تفاله ی چای
فرهنگ گویش مازندرانی
مارآبی
فرهنگ گویش مازندرانی